تهمت زده. تهمت کش. تهمتی، قریب به معنی هم. (آنندراج). بدنام و منسوب به گناه و عیب و بدگمان. (ناظم الاطباء) : نیستم یکدم جدا از تو عبث تهمت آلود جدائی گشته ام. منیر (از آنندراج). رجوع به تهمت آلوده شود
تهمت زده. تهمت کش. تهمتی، قریب به معنی هم. (آنندراج). بدنام و منسوب به گناه و عیب و بدگمان. (ناظم الاطباء) : نیستم یکدم جدا از تو عبث تهمت آلود جدائی گشته ام. منیر (از آنندراج). رجوع به تهمت آلوده شود
شبهت آلوده. آلوده به شبهه و اشکال. (فرهنگ فارسی معین) : من کسی را دیدم در شبی که عظیم گرسنه بود لقمه ای پیش آوردند مگر شبهت آلود بود ترک کرد و نخورد. (تذکرهالاولیاء عطار)
شبهت آلوده. آلوده به شبهه و اشکال. (فرهنگ فارسی معین) : من کسی را دیدم در شبی که عظیم گرسنه بود لقمه ای پیش آوردند مگر شبهت آلود بود ترک کرد و نخورد. (تذکرهالاولیاء عطار)